دغدغه ی یک مادر
دیروز صبح داشتم میرفتم برای امتحان، بغض کرده بودم!!! خیلی سختم بود تا بعد از ظهر تنهات بذارم... یکم عکساتو از گوشیم دیدم و سرمو چرخوندم به طرف بیرون ماشین... چقدر زود دلم برات تنگ شده بود... گذشت اما به سختی... اما باید دیگه کم کم هم تو هم من به این وضعیت عادت کنیم.
نویسنده :
مامان جون
20:18